پیشگفتار
جامعه بینالملی پیوسته در جهت ادغام حقوق زنان در مجموعۀ حقوق بشر، تلاش کرده است. بیانیهها و کنوانسیونهای تصویب شده، گواه این واقعیتاند که جامعۀ بین الملل بر تفسیری از قوانین حقوق بشر تأکید داشته که مسائل مربوط به زنان و (تبعیض جنسیتی) را در مدّ نظر داشته باشد : کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض نسبت به زنان در سال ۱۹۸۱، بیانیه رفع خشونت علیه زنان در دسامبر ۱۹۹۳، تعیین یک گزارشگر مخصوص، در سازمان ملل، در مورد خشونت علیه زنان، علل و پیامدهای آن در سال ۱۹۹۴، و برنامه عمل که در سپتامبر ۱۹۹۵، در جریان کنفرانس جهانی سازمان ملل تصویب گردید تبلور این ارادهً بین المللی است.
برای ارزیابی میزان رعایت این مصوبات از طرف دولتها و جامعه جهانی، در دست داشتن مدارک قابل اعتماد وعاری از تناقض در مورد نقض حقوق زنان اجتناب ناپذیر است. دفتر بینالمللی (عفو بین الملل) در لندن، بخش کانادایی عفو بینالملل و مرکز بینالمللی حقوق بشر و توسعۀ دموکراتیک (مونترآل) تصمیم گرفتند که با همکاری یکدیگر یک سلسله نشریات برای تسهیل و یکدست کردن روشهای تحقیق و تحلیل فراهم کنند.
این مدارک که توسط آنیس کالامارد از دفتر بینالمللی عفو بینالملل در لندن تنظیم شده اند، شامل یک راهنمای عمل به نام روششناسی تحقیقات خاص جنسیتی و نیز چهار راهنما حول نقض حقوق زنان توسط مأموران دولتی، در چارچوب طایفه ( community )، در خانواده و در وضعیت مخاصمات مسلحانه میباشند.
دفترچۀ راهنما، مراحل مختلف رهیافت خاص جنسیتی تحقیقات در زمینه حقوق بشر را در بر میگیرد و توصیههای متنوعی برای غلبه بر مشکلات ویژه کار جمعآوری مدارک و دفاع از حقوق زنان پیشنهاد میکند. چهار راهنمای دیگر، به کار نظارت و جمعآوری مدارک مقولههای خاصی از نقض حقوق زنان میپردازند. در این مجموعه، توصیههایی در مورد ایجاد جمعهای تحقیقاتی، خطوط راهبردی در باره جمعآوری و تحلیل شهادتنامهها و مدارک، و نیز یک راهنمای انجام مصاحبه یافت میشود.
مخاطب این اسناد، فعالان زن، فعالان جمعیت های محلی، سازمانهای غیردولتی، سازمانهای دولتی و نهادهای سازمان ملل است که اطلاعات مربوط به خشونت اعمال شده علیه زنان را جمعآوری و منتشر میکنند. این دفترچههای راهنما در اندازههای مناسب و منطبق با نیازهای کار میدانی به چاپ رسیدهاند.
ما از مشارکت خود در تلاشهای به کار رفته در سطح جهانی جهت شناساندن حقوق زنان به عنوان حقوق اساسی بشری، بسیار مفتخریم. این سلسله از انتشارات گواهی است بر اراده ما در به رسمیت شناختن اهمیت یک رهیافت خاص جنسیتی و روشهای منظم برای جمعآوری اسناد نقض حقوق اساسی زنان. ما امیدواریم که از این طریق ابزار ارزشمندی در اختیار همکاران و همیاران خود که کار میدانی میکنند، قرار دهیم تا دیگر نقض حقوق زنان پنهان و مصون از مجازات نماند.
روژه کلارک،
دبیر کل بخش کانادای عفو بینالملل
وارن آلماند،
رئیس مرکز بینالمللی حقوق اشخاص و توسعه دموکراتیک (در کانادا)
۱- خشونت جنسى: تعاریف و اعمال ممنوع
۱- تعریف
خشونت جنسى مىتواند اشکال گوناگونى داشته باشد:
-تجاوز؛
-هتک عفت ﴿مثل: دست زدن به سینههاى زن﴾؛
-بردگى جنسى؛
-ازدواج اجبارى؛
-باردارى و زایمان اجبارى؛
-قطع اعضاى تناسلى؛
تمامى خشونتهاى جنسى، جرم خشونت علیه زنان، تعرض و سلطهطلبى است. جنسیت به عنوان وسیلهاى براى اعمال قدرت بر قربانى به کار مى رود. هدف تعرض، به اطاعت واداشتن قربانى و خوارداشت و تحقیر اوست.
از نظرحقوق بینالمللى، از آنچه که خشونت جنسى نامیده مى شود، تعریفى موجود نیست؛ هر کشور در چارچوب نظام حقوق کیفرى خود تعریف خاصى از اشکال گوناگون خشونت جنسى دارد.
بنابراین بسیار مهم است که با تعاریفى که نظام حقوقى کشور از اشکال گوناگون خشونت جنسى، مثل تجاوز، به دست مى دهد آشنا شوید و ضعف یا نقصانهاى احتمالى آن را بشناسید.
چگونگى تشخیص برخى از اقداماتى که خشونت جنسى محسوب مى شوند:
تجاوز عبارت است از دخول در بدن یک شخص به زور یا بدون رضایت او، با آلت تناسلى یا یک شیئى چون باتوم، چوبدستى یا بطرى.
بردگى جنسى زمانى است که زنان و دخترانى که برخلاف میل خود نگهداشته مى شوند و به عنوان مایملک یک یا چند نفر، خدمات جنسى یا اشکال دیگرى از خدمات خانگى به ایشان ارائه مى دهند. بردگى جنسى زنان و دختران مى تواند پیامد ازدواج اجبارى آنان با صاحبشان باشد. بعلاوه، مالکیت بردهً جنسى به معنى داشتن اختیار مرگ و زندگى آنان نیز هست.
ازدواج اجبارى مى تواند اشکال گوناگونى داشته باشد:
– زن یا دخترى که توسط والدین یا قیم، قوم یا دیگران شوهر داده شود بى آنکه حق مخالفت داشته باشد؛
– یا توسط همسر، خانواده یا طایفهاش به دیگرى واگذار گردد؛
– یا هنگام بیوه شدن در اختیار دیگرى گذاشته شود.
۲- اعمالى که توسط قوانین بینالمللى ممنوع شده اند
– خشونت جنسى توسط حقوق بینالمللى مربوط به حقوق بشر و نیز حقوق انسانى بینالمللى ممنوع شده است.
– خشونت جنسى مى تواند یکى از عناصر هر جنایات وخیمى باشد که توسط قوانین بینالمللى مربوط به حقوق بشر و حقوق انسانى بینالمللى ممنوع شده است.[i]
– خشونت جنسى بسته به اوضاع، مى تواند عناوین گوناگونى داشته باشد: به عنوان مثال، شکنجه، یا رفتار بیرحمانه، غیرانسانى یا اهانت آمیز، یا همان تجاوز و غیره.
– شکلهاى مختلفى از خشونت جنسى، به ویژه تجاوز، بردگى جنسى یا ازدواج اجبارى مى توانند شکنجه محسوب شوند. اعمال کمتر خشن مى توانند مجازات یا رفتارهاى بیرحمانه، غیرانسانى یا اهانت آمیز به شمار آیند.
– خشونت جنسى مى تواند جنایت علیه بشریت یا نسلکشى نیز باشد. و به هنگام درگیرى مسلحانه مى تواند به عنوان جنایت جنگى ، نقض قوانین و رسوم جنگ، یا نقض فاحش کنوانسیون ژنو محسوب شود.
۲- خشونت جنسی و شکنجه
۱- شکنجه چیست؟
کنوانسیون ملل متحد علیه شکنجه و دیگر مجازات ها یا رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی یا اهانت آمیز، شکنجه را چنین تعریف کرده است:
” …”شکنجه” به هر رفتاری اطلاق میشود که عامداً بوسیله یک مأمور رسمی، یا به تحریک و رضای صریح یا ضمنی او و یا به وسیلۀ هر فرد دیگر که در موضع یک مقام رسمی عمل میکند، به قصد کسب اطلاع و اعتراف از فرد مورد عذاب و یا شخص ثالث، اِعمال و باعث درد و صدمه شدید جسمى و روانی او میشود.”
مفهوم شکنجه در حقوق بینالملل شامل سه عنصر اصلی است:
-عنصر مادی: درد یا رنج شدید؛
-عنصر تعمد: شکنجه باید عامداً و برای رسیدن به یک هدف مشخص صورت گرفته باشد. فهرست این هدفها به موارد ذکر شده در کنوانسیون محدود نمیشوند؛
-عنوان رسمی (قانونی)عامل: این درد و رنج باید به وسیله یا به دستور و یا با موافقت مأمور دولت یا کسی که مقام رسمی دارد اعمال شده باشد.
۲-خشونت جنسی در چه مواردی شکنجه محسوب میشود؟
“در برخی از کشورها، تجاوز به عنوان شکنجه امرى رایج در میان مأموران نیروهای انتظامی است. (تجاوز) در عین حال بدرفتارى و آسیبی است که به سلامت روحی و جسمی زن آسیب میزند.”[ii]
“اینکه شکنجه و آزار این قربانیان سیاست دولت مرکزى نیست، دلیل آن نمى شود که نیروهاى امنیتى کشور نیز از شکنجه و آزار خوددارى کنند.[iii]“
تجاوز، یا تهدید به تجاوز زنان زندانى توسط مأموران زندان، سرویسهاى امنیتى و نیروهاى نظامى، همیشه همسنگ شکنجه است. شکلهاى دیگر خشونت جنسى که توسط مسؤلان اجراى قوانین انجام مىگیرند مىتوانند به عنوان شکنجه یا رفتار بیرحمانه، غیرانسانى و اهانت آمیز محسوب شوند.
خشونت جنسى همواره عملى است که عامل تعمداً انجام می دهد.
بسیارى از اشکال خشونت جنسى منجر به درد و رنج جسمى و روحى مىشوند.
قربانیان خشونت جنسى، به تعبیرى، حتا هنگامى که رسماً زندانى نیستند، همواره گرفتار یا محروم از آزادى اند. به همین دلیل مکان هاى زیر باید به عنوان محل بازداشت تلقى شوند:
-زندان، مراکز نظامى یا دیگر اماکن سرویسهاى امنیتى؛
-مراکز بازداشت غیر رسمى یا مخفى؛
-مکانهاى دیگرى چون منزل مسکونى قربانى، روستا یا یک خیابان.
-تجاوزکار از جمله در پى آن است که قربانى خود را به هراس افکنده و خوار یا تحقیر کند.
اصلى ترین موضوع بحثانگیز ﴿که هم امروز نیز منشاء بحث هایى در برخى محافل است﴾ آگاهى از این بود که آیا مى توان در برخى مواقع خشونت جنسى علیه زن زندانى را که توسط یکى از اعضاى نیروهاى امنیتى، نیروهاى نظامى یا پلیس صورت مىگیرد، عملى شخصى تلقى کرد که توسط یک فرد انجام شده است؟ نهادهاى بینالمللى یا منطقهاى طى برخى تصمیات خود مقرر داشته اند که تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسى علیه زنان زندانى همیشه به عنوان شکنجه محسوب مىشوند.
در زیر یک سلسله از آرا یا اظهاراتى را که در همین جهت است مىآوریم. آراى دیگر از استدلالهاى مخالف دفاع کرده اند، به این معنى که این نوع از تجاوز را مىتوان عملى شخصى و موردى دانست. اما گرایش عموم، چه در عرصه حقوق کشورى و چه حقوق بینالمللى بر این است که تجاوز انجام شده توسط مأموران دولت به عنوان شکنجه تلقى شود.
۲.۱ سابقه و چارچوب قواعد: شکنجه زنان زندانى
اظهارات نخستین گزارشگر ویژه درباره شکنجه، پىیتر کوژمن ﴿Pieter Koojmans ﴾ در برابر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد:
“بدیهى است زمانى که به نحو خاصه شرمآورى به شأن و تمامیت جسمى فرد تعرض مىشود، تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسى که زنان زندانى مىتوانند قربانیان آن باشند، شکنجه محسوب مىشود. “[iv]
مجموعه مقررات حد اقلى براى رفتار با زندانیان ﴿سازمان ملل متحد، ۱۹۷۷﴾
درماده ۸ قید شده است که “زندانیان را باید براساس، به ویژه جنسیت، سن و سوابق قضایى از هم جدا نمود.” بعلاوه، در ماده ۹ آمده است که “باید از نگهدارى دو زندانى در یک سلول یا اتاق یک نفره خوددارى شود.”
از آنجا که خشونت جنسى مىتواند یکى از شکلهاى شکنجه باشد، نه فقط زمانى که توسط نماینده دولت یا مأموران مجموعهاى غیردولتى بلکه زمانى نیز که این خشونت با موافقت آشکار یا ضمنى مأمور دولت انجام مىشود، عدم رعایت مقرراتى چون جدا کردن مردان از زنان و نوجوانان از مردان به معنى موافقت با خشونت جنسى است و بنابراین شکنجه محسوب مىشود.
دادگاه بینالمللى کیفرى براى یوگوسلاوى سابق ﴿TPIY ﴾
دادگاه، کیفرخواست علیه اشخاص دربارۀ اتهام تجاوز به زنان زندانى را مورد تأیید قرار داد. بنا بر کیفرخواست تنظیم شده علیه دراگان گاگوویچ Dragan Gagovic) ﴾ و همدستانش، متهم در چندین مورد مرتکب تجاوز شده بود که طبق تعریفى که اساسنامه “TPIY ” به دست مىدهد، شکنجه، جنایت علیه بشریت، ماده ۵ ﴿ف﴾، نقض فاحش کنوانسیون ژنو ﴿ماده ۲﴾ یا نقص ماده ۳ کنوانسیون ژنو محسوب مىشود:
“کیفرخواست حاضر شامل اتهامات مربوط به تجاوز به عنف یا واداشتن یک فرد به تجاوز به دیگرى مىباشد. عمل دخول شامل ورود آلت مرد در آلت تناسلی زنانه، معقد و دهان است. دخول جنسى در آلت تناسلی زنانه یا معقد فقط با آلت جنسى نیست. چنین اقدامى مىتواند جنایت علیه بشریت تلقى شود ﴿به بردگى گرفتن، طبق ماده ۵﴿س﴾، شکنجه، طبق ماده ۵﴿ف﴾، تجاوز، طبق ماده ۵﴿ژ﴾، مورد مجازات قرار گرفتهاند، نقض قوانین و رسوم جنگ ﴿شکنجه، طبق ماده ۳ اساسنامه و ماده ۳﴿۱-A ﴾ کنوانسیون ژنو مشمول مجازات شدهاند﴾ و نقض فاحش کنوانسیون ژنو ﴿شکنجه طبق ماده ۲﴿B﴾ مجازات مىشود﴾.[v] “
کمیسیون کارشناسان ملل متحد
یک کمیسیون متشکل از کارشناسان که مأموریت یافت درباره تجاوز سیستماتیک و خشونت جنسى انجام شده در قلمرو یوگوسلاوى سابق تحقیق کند، چنین جمعبندى کرد که بنا بر حقوق جهانى بشر، تجاوز و خشونت جنسى صراحتا ممنوع شده یا مىتوان آن را به عنوان شکنجه یا دیگر اشکال رفتارهاى غیرانسانى واهانت آمیز به شمار آورد که عامدانه در صدد ایجاد درد و رنج شدید است.[vi]
کارشناسان به ویژه تأکید کردهاند که نباید موارد نقض فاحش قوانین را که در کنوانسیون ژنو فهرست شده، جامع به شمار آورد. بعلاوه، یادآورى کردهاند که تجاوز در زمان دادگاه توکیو به عنوان نقض قوانین و رسوم زمان جنگ تلقى شدهاست. گرچه کنوانسیون ژنو هنوز وجود نداشت، موارد اتهام نشان مىدهد که تجاوز به عنوان جنایت وخیمى چون شکنجه یا قتل به شمار آمده است. امروزه، این عمل به عنوان یک خلاف مهم به شمار مىرود.
گزارشگر ویژه دربارۀ تجاوز سیستماتیک، بردگى جنسى و اعمال مشابه آن در جریان درگیرىهاى مسلحانه
لیندا چاوز، در گزارش مقدماتى خود تأکید دارد که “تجاوز و خشونت جنسى علیه زنان و دختران در وضعیت درگیرىهاى مسلحانه ﴿ملى یا بینالمللى﴾ نقض فاحش حقوق جهانى بشر است […]. تجاوز و خشونت جنسى، شکنجه و رفتارى است غیرانسانى که موجب درد و رنج و صدمات وخیم به سلامت جسمى مىشود. “[vii]
۲.۲ سوابق و چارچوب هنجارى: اعمالى که زیر عنوان رسمى و یا شخصى انجام مىگیرد
کمیسیون حقوق بشر بین-آمریکایى ﴿interaméricaine﴾، گزارش شماره ۹۶/۵، پرونده ۱۰۹۷۰، فرناندو و راکل میجیا. س. از پرو ﴿اول مارس ۱۹۹۶﴾
کمیسیون حقوق بشر بین- امریکایى در رأى مورخ اول مارس ۱۹۹۶ خود مقرر داشت تجاوز به یک زن در منزل مسکونىاش توسط یک مأمور نیروهاى امنیتى همانند شکنجه است به معنایى که در ماده ۵ کنوانسیون حقوق بشر امریکا آمده است. کمیسیون بین- امریکایى تأکید دارد که تجاوز انجام شده توسط یک مأمور دولتى طبق تعریفى که حقوق بینالمللى معاصر به دست مىدهد، با یک یک عناصر سه گانهاى که براى وجود شکنجه ذکر شده مطابقت دارد.
ماده ۷ ، بند ۱ اساسنامه دادگاه بینالمللى براى یوگوسلاوى سابق ﴿TPIY﴾
در اساسنامه قید شده است که اشخاص دیگر، غیر از آن کسانی که مستقیماً مرتکب تجاوز شده اند از مسؤلیت فردی کیفریشان مبری نیستند. از طرف دیگر، کمیسیون کارشناسان TPIY در گزارش خود چنین جمعبندى کرده اند که با توجه به وضعیت آشفته حاکم در یوگوسلاوى سابق و به دلیل فعالیت گروههاى شبه نظامى، تعیین اینکه دستورات از چه مرجعى صادر مىشد و دولت در جلوگیرى و سرکوب این جنایات چه مسئولیتى داشت، بسیار دشوار بود، و این نقش بسیار مهمى در کار دادگاه داشت و مسئولیت اوضاعى که در آن ارتکاب این جنایات امکان مى یافت، مىتوانست متوجه مقامات حاکم شود.[viii]
۳. خشونتهاى جنسى توسط گروههاى مسلح
باید یادآورى کرد که در حقوق بینالمللى حقوق بشر، خشونت جنسى را زمانى مىتوان شکنجه یا رفتار غیرانسانى و اهانت آمیز تلقى کرد که توسط یک مأمور دولت یا هر فرد دیگرى با عنوان رسمى و یا به دستور یا با همدلى و موافقت او صورت گرفته باشد.
با وجود این، برخى گروههاى مسلح نیز مىتوانند در مقابل خشونتهاى جنسى که توسط اعضاىشان صورت مىگیرد مسئول شناخته شوند، همان طور که اشخاص غیرنظامى در مقابل اعمال ممنوعى چون ضرب و جرح، مثله کردن، آدمربایى و قتل مسئولیت دارند.
شمار بسیارى از سازمانهاى غیر دولتى، اعمال انجام شده توسط اعضاى گروههاى مسلح را از نوع شکنجه به شمار مىآورند.
کلیۀ گروههاى مسلح در شرایط جنگ موظف اند به مفاد کنوانسیون ژنو که قوانین و رسوم جنگ را معین کرده است، پاىبند باشند ﴿به همان صورتى که در مخاصمات داخلى قابل اجراست﴾. قوانین جنگ، طرفین مخاصمه را از تجاوز و خشونت جنسى علیه زنان ممنوع کرده است.
بنابراین، گروههاى مسلح در مقابل خشونتهاى جنسى که از جانب اعضاىشان اعمال مىشود، یعنى تعرض جنسى، ازدواج اجبارى، بردگى جنسى و غیره مسئول شناخته مىشوند.
– شمار بسیارى از این جنایات خشن که توسط اعضاى گروههاى مسلح صورت مىگیرد، شکنجه و رفتار بیرحمانه، غیرانسانى و اهانت آمیز به شمار مىرود.
– این اعمال مىتواند در مراکز بازداشت متعلق به گروههاى مسلح و نیز در مکانهاى دیگرى چون محل سکونت قربانى، روستا، مزرعه یا یک جاده صورت گیرد.
عاملان این اعمال موظفاند بنا بر قوانین داخلى دربارۀ شکنجه و یا تجاوز یا خشونت جنسى، پاسخگوى اعمالشان باشند.
۴- خشونت جنسى توسط اشخاص غیرنظامى
متن راهنماى حاضر اساساْ به خشونتهاى جنسى انجام شده توسط مأموران دولت پرداخته است. با وجود این، ما شاهد گسترش سریع یک رویۀ قضایى و آموزهاى هستیم که مسئولیت خشونتهاى صورت گرفته توسط اشخاص غیرنظامى را به دولت نسبت مىدهند.
باید یادآورى کرد که خشونت جنسى در حقوق بینالملل هنگامى شکنجه محسوب مىشود که به دستور یا با همدلى وهمکارى مأمور دولت یا شخصى دیگر که عنوان رسمى دارد، اعمال شده باشد. به بیان دیگر، کنوانسیون علیه شکنجه هنگامى دولتها را مسئول تجاوز اِعمال شده توسط اشخاص مىشناسد که آنان این شکنجهها را مجاز شمرده و یا تأیید کرده باشند. در موارد دیگر، تجاوز به عنوان یک جنایت عادى به شمار مىآید.
به گفته خانم دونا سولیوان، متخصص حقوق بینالملل دربارۀ حقوق بشر، میتوان تحولی را در کار نهادهای نظارت بر معاهدات و کار گزارشگران ویژه و نیز رویۀ قضایی در سطح ملی، مشاهده کرد حاکی از آنکه وظایف مثبتی که بر عهده دولتهاست، بخش جدایی ناپذیراز مجموعه عناصری است که باید در تشخیص اینکه آیا دولت در زمینه حقوق بشر به مسُولیتهای خویش عمل کرده است یا خیردرنظر گرفته شود.[ix]
چند نمونه از این تحول:
گزارشگران ویژه در بارهً شکنجه
از زمان ایجاد این پُست تا به امروز، برخی موارد مربوط به اعمال شکنجه توسط اشخاص عادی، در شرایطی که میتوان گفت که با موافقت و همدلی دولت صورت گرفته، موضوع گزارشها بوده اند. وقتی که نام آقای کوژمن برای نخستین بار در گزارش آمد، او قطع اعضای تناسلى را، حتا زمانى که توسط اشخاص عادی صورت گرفته بود، شکنجه نامید، چرا که دولت هیچ کاری در مبارزه با چنین اعمالی انجام نداد.[x]
ملاحظات کلی شماره ۲۰ کمیته حقوق بشر درباره ماده ۷
کمیته، دولتهای عضو را دعوت میکند که از مجازاتهایی که برای شکنجه و رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی یا اهانت آمیزى در نظر گرفته است که توسط مأموران دولت یا کسانی که به نام دولت عمل میکنند و یا توسط اشخاص عادی انجام گرفته، گزارش تهیه کند:
“دولتهای عضو موظفاند از کلیه اشخاص […] در مقابل اعمالی که در ماده ۷ ممنوع شده است حمایت کنند، خواه این اعمال توسط کسانی در چارچوب مقام رسمیشان صورت گرفته باشد و خواه در خارج از آن چارچوب و یا به صفت شخصی.”[xi]
دادگاه اروپایی حقوق بشر
دادگاه هلند در پرونده X وc Y مقرر داشت اینکه یک مرد در تجاوز به همسرش از هرگونه مسئولیتی مبرا شود، مخالف مفاد اساسی کنوانسیون است که جوهر آن احترام به شأن و آزادی انسان است.
دادگاه حقوق بشر بین امریکایی
در مورد پرونده والسکز رودریگز، دادگاه حقوق بشر قاره امریکا به تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۸ اعلام داشت:
“اقدامى غیرقانونی و ناقض حقوق بشر که مسئولیت انجام آن در ابتدا نمیتوانسته به عهده دولت گذاشته شود (به عنوان مثال عملی که توسط یک شخص عادی انجام شده بود و یا عامل آن مشخص نشده بود) میتوان دولت را مسئول آن شناخت، نه به دلیل خود آن عمل بلکه به دلیل اینکه دولت آن طور که باید به موقع مانع این نقض حقوق نشده یا وضعیت را، چنان که طبق کنوانسیون [امریکا] موظف به انجام آن است، اصلاح نکرده است…”
استدلال دادگاه بر این اساس استوار شده است: “دولت موظف است دربارهً هر یک از موارد نقض حقوقی که توسط کنوانسیون تضمین شده است، تحقیقاتی انجام دهد. اگر دستگاه دولتی طورى عمل کند که نقض حقوق مجازات نشود، و حقوق قربانی در کوتاهترین زمان اعاده نگردد، دولت نمى تواند از به عهده گرفتن مسئولیت تضمین آزاد و کامل این حقوق برای اشخاصی که در قلمرو او به سر میبرند شانه خالى کند. همین طور است زمانی که دولت اجازه میدهد که اشخاص یا گروههایی آزادانه و با مصونیت کامل، حقوق شناخته شده در کنوانسیون را نقض کنند.”
وظیفه دولت در اقدام سریع
این قاعده در متن اعلامیه رفع خشونت علیه زنان، در کنوانسیون خشونت علیه زنان و در شماره ۱۹ توصیههای کلی کمیته رفع تبعیض علیه زنان قید شده است.
۳- تأثیرات خشونت جنسی بر سلامتی: چشم انداز
۱- تأ ثیرات بر روی سلامت جسمی
خشونت جنسی اغلب پیامدهای وخیمی بر سلامت قربانیان دارد.
از جمله میتوان از امراضی که از راه جنسی منتقل میشوند نام برد (مثل HIV و SIDA)، دردهای گوارشی، استفراغ، دردهای آلت تناسلی زنانه، دردهای فراگیر جسمی، ناباروری، سقط جنین، مردهزادى، حاملگی و غیره. بعلاوه، قربانیان میتوانند از ضایعات ثانوی فشارهای روحی (و حتا مهمتر) در رنج باشند.
بعلاوه، مراقبت و مداوای پزشکی همواره در دسترس نیست. گاه زنان و دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند نمیتوانند از مداوای لازم بهرهمند شوند، به خاطر نبود مؤسسات و یا پرسنل کارآمد در رفع نیازهایشان، قوانینی که سقط جنین را ممنوع کردهاند و بالاخره به خاطر نبود امکانات تشخیص امراضی چون HIV و … که از راه جنسی منتقل میشوند.
۲ – نشانه های syndrome)) آسیبدیدگی ناشی از تجاوز
نشانههای آسیب دیدگی ناشی از تجاوز، شکلی از ضایعات ثانوی فشارهای روحی است که به درجات مختلف نشانههاى همانندى دارند. این علایم شامل همه قربانیان شکنجه و به ویژه قربانیان تجاوز نمیشود، اما خطر آن بسیار بالاست. این علایم به طور کلی سه مرحله متناوب را که میتوانند تا درجهای با یکدیگر منطبق شوند، در بر میگیرد.
۲.۱ -پیامد بلاواسطه
مدت: ۲۴ تا ۴۸ ساعت پس از واقعه
واکنش حسی و عاطفی: چندگانه اند. فراموشیهایی که هر از گاه پیش میآید؛ واکنشها به صورت عکسالعملهاى دفاعى و اتوماتیک صورت مىگیرد. قربانی از امکان بارداری یا ابتلا به امراض مقاربتی یا ایدز در هراس است. به طور کلی انواع واکنشها را میتوان در دو دسته بزرگ طبقهبندی کرد:
– واکنشهای بیرونی: مثل ترس، عصبانیت و دلهره که خود را از طریق گریه، خنده، پریشانی و تلاطم روحی نشان میدهد؛
– واکنشهای درونی: عواطف و احساسات فروخورده میماند، حس و عاطفه آرام و نحوه رفتار سنگین است؛ بعلاوه، شخص دلمرده مینماید.
کمک رسانی: هنگام مداوای قربانی در مرحله شوک وارد شده، تأکید و توجه به سه نکته اهمیت فوقالعادهای دارد:
– وضعیت هولناکی را از سر گذرانده است؛
– او به هیچ وجه مسئولیتی در آن چه گذشته ندارد.
– او اکنون در امنیت به سر میبرد (اگر به واقع چنین باشد)
۲.۲مرحلۀ حاد
مدت: از چند روز تا شش هفته یا بیشتر. دوران آشفتگی و بینظمی که حس غالب در آن ترس است؛ نشانههای جسمی بیماری به ویژه شدید است.
واکنشهای جسمی: دردهای عضلانی، خستگی، بد خوابی، دردهای گوارشی، حالت تهوع، آسیبهای آلت تناسلی زنانه، خارش، احساس سوزش و دردهای عمومی.
واکنشهای عاطفی: یادآورى واقعه (فلاش بک)، بیخوابی، کابوس، ضعف تمرکز حواس، احساس شرم و خشم و عصبانیت، آسیب پذیرشدن، کماشتهایی، اضطراب و دلواپسی، تشویش و دلهره، تلاطم روحی، نفی واقعه، تأکید وسواسآمیز بر برخی از جزئیات تجاوز، بیاعتمادی.
کمک رسانی: برخی از قربانیان آمادگی دارند که از ماجرایی که از سر گذراندهاند سخن بگویند. بسیار مهم است که به ایشان اطمینان داده شود که احساسی که دارند کاملا مشروع است و واکنشی که در برابر این تجربۀ هولناک دارند، عادی است. و نیز باید گفته شود که با گذشت زمان بهتر خواهند شد. ضمن اینکه تمامی مسئولیت به متجاوز نسبت داده مى شود، باید رفتاری خالى از هرگونه قضاوت در پیش گرفت.
برخی از قربانیان نمیتوانند بلافاصله از آنچه بر سرشان آمده سخن بگویند. نباید آنان را وادار به حرف زدن کرد؛ زمانی آسوده خاطر خواهند شد که به آنان گفته شود هر تصمیمی که بگیرند- حرف بزنند یا نه- مشروع است.
۲ .۳ مرحله بازسازی
مدت: این مرحلهی دراز مدت، یک یا دو سال به طول میانجامد. موفقیت در این دوره بستگی دارد به شخصیت و منٍ قربانی، حمایت اطرافیان و تجربههای پیشین.
واکنشهای عاطفی: قربانی با حمایت یا کمکهای درمانی، تعادل خود را به مرور بازمییابد، اعتماد به نفس پیدا میکند و شروع میکند مسئولیت تجاوز را به متجاوز نسبت دهد. به هر حال، نشانههای حاد ضربۀ روحی، در نبود حمایت نیز با گذر زمان رفته رفته رنگ میبازند، اما خطر پیامدهای آن پابرجاست:
انزوا و گوشهنشینی؛
کاهش احترام به خود: شرمزدگی، خود را کثیف، ناتوان، ضعیف و احمق دانستن؛
محدود شدن تحرک: هراسناک شدن، ترس از تنهایی و تاریکی؛
افسردگی/عواطف سرکوب شده: بیاعتمادی، تمایل به جلوگیری از بروز عواطف و همه چیز را برای خود نگهداشتن.
اختلال در امور جنسی: ترس از داشتن روابط جنسی، بیتفاوتی، و (در برخی موارد) بیمارگونه.
کمکرسانی: باید قربانی را متوجه کرد که احساسهایی که دارد، به مسئله تجاوز مربوط مى شود.
۴ – نگاهی به علل و نتایج خشونت جنسی،
۱- علل
زنان به چند دلیل قربانی خشونت جنسی میشوند: برای اینکه زن هستند، به دلیل فعالیتهای مبارزاتی یا عقایدشان، به دلیل نسبتی که با اشخاص خاصی دارند و …
“تجاوز به زنان در زمان جنگ، در تداوم نابرابریهایی است که در زمان صلح به طور روزمره نصیب آنان میشود. تا زمانی که دولتها به وظایف و مسئولیتهای خود در زمینه برابری زن و مرد و مبارزه با تبعیض علیه زنان عمل نمیکنند، تجاوز به عنوان سلاحی در دست تجاوزکار باقی خواهد ماند”[xii]
برخی از زنان به دلیل فعالیتهای مبارزاتی و عقاید سیاسیشان، هدف مأموران دولتی یا اعضای گروههای مسلح قرار میگیرند؛ به عنوان مثال، زنان صاحب نفوذ در جامعه، مبارزان حقوق بشر یا حقوق زنان و ….
بعلاوه، دولت یا گروههای مسلح میتوانند زنان را برای اعمال فشار بر اعضای خانواده، هدف قرار دهند. زنان غالبا به خاطر زن بودنشان مورد حمله واقع میشوند (مردان خانواده از این خشونت خلاصی مییابند و یا به نحو دیگری مجازات میشوند)، و یا متهم به مشارکت در فعالیتهای نزدیکانشان میشوند. گاه، گروههای مسلح مخالف و یا دولت، از زنان برای به تسلیم کشاندن، اعتراف گرفتن، تحقیر مبارزان و یا خود آنان استفاده میکنند.
گاهی زنان فقط به خاطر زن بودنشان مورد هدف قرار میگیرند. از طرف مأموران دولتی، اعضای گروههای مسلح، اعضای خانواده و طایفه به آنان تجاوز میشود. خشونت جنسی در خانواده و یا جامعه میتواند به اشکال گوناگونى انجام پذیرد: خشونت زناشویی، ختنه، دخترکشی، تجاوز و …
بعلاوه، آنان میتوانند به هنگام بازداشت قربانی خشونت جنسی شوند. در این صورت شکنجهگر آنان پرسنل زندان و یا زندانیهای دیگر اند.
۲ – پیامدها
زنان قربانی خشونت جنسی در خطر بدنامی، طرد گشتن اند و کارشان میتواند به طلاق کشیده شود. زنی که در پی تجاوز قادر به ازدواج نباشد، با مشکلات اقتصادی وخیمی روبرو میشود که میتواند عواقب دیگری به دنبال داشته باشد: در خود فرو رفتن، مشکلات مربوط به سلامت جسمى و …
۵ – نظارت و پیگیری
امر نظارت عبارت است از دنبال کردن و تحلیل وضعیت حقوق بشر در کشور، طى یک دوره طولانى.
یعنی جمعآوری منظم، اصولی و یکدست اطلاعات مربوط به نقض احتمالی حقوق بشر از منابع مختلف.
این اطلاعات که در طی زمان معینی گردآوری شده، میبایست این امکان را فراهم کند که موارد بررسی شده در زمینه سیاسی حقوقی خود مطالعه شده و عوامل ثابت خشونت جنسی بیرون کشیده شود.
کار نظارت در امور مربوط به خشونت جنسی مأموران دولتی، عبارت است از پژوهش و جمعآوری دادههای زیر:
زمینه سیاسی، حقوقی و اجتماعی؛
عواقب پزشکی و اجتماعی خشونت جنسی؛
امکان دسترسی قربانی به دستگاه قضایی و خدمات پزشکی.
لازم است کلیه اطلاعات جمعآوری شود، چرا که اگر شرایطی که زمینه اعمال خشونت جنسی علیه زنان زندانی را فراهم و تقویت مىکند همان شرایطى باشد که به شکنجه و بد رفتاری دامن میزد (مثل عدم امکان داشتن وکیل مستقل، مصونیت تجاوزکار، و …)، عوامل دیگر اجتماعی، قضایی و فرهنگی نیز بدان افزوده میشوند که در پیوند با جایگاه زنان در جامعه و نیز اشکال خشونتى است که علیه آنان به کار مىرود.
۱ – دادهها درباره مقتضیات و علل خشونت
داشتن این اطلاع اجتنابناپذیر است، چرا که امکان فهم ماهیت و گستردگى پدیدهی خشونت جنسی را فراهم میسازد و کمک میکند که:
دلایل اثبات امر ارزیابی شود؛
عوامل ثابت در خشونتها تعیین شود؛
روشن شود که آیا مصونیت از مجازات وجود داشته یا خیر؛
در صورت امکان به دولت یادآوری شود که به لحاظ قوانین کشوری و بینالمللی چه مسئولیتهایی به عهدۀ اوست.
۱.۱ اطلاعات از نظر حقوقی
مسایلی که در زمینۀ حقوقی شایسته بررسی دقیق میباشند:
تدابیری که علیه شکنجه و بد رفتاری اتخاذ شده است:
آیا تمامی اشکال شکنجه و بد رفتاری توسط قانون یا قانون اساسی ممنوع شدهاست؟
تدابیری که در زمینه تعرض جنسی اتخاذ شده:
قانون چه تعریفی از تجاوز و تهاجم جنسی به دست میدهد؟
از قربانی چه مدارکی مطالبه میشود؟
آیا مجازاتها در مفاد قوانین مشخص شدهاند؟
آیا به عنوان جرم، دو طبقهبندی متمایز برای تجاوز و تعرض جنسی وجود دارد؟
آیا قوانینی در مورد تجاوزهمسر، خشونت و آزارهای جنسی علیه زنان وجود دارد؟
تدابیری که درزمینه ازدواج اجباری، ختنه، خشونت خانوادگی و … اتخاذ شده.
تدابیر مربوط به روابط جنسی:
آیا قانون رابطه جنسی آزادانه و خارج از روابط زناشویی را ممنوع میکند؟
تدابیر مربوط به تعقیب و محاکمۀ متهمان به تجاوز، از جمله کسانی که مأمور دولت یا نمایندۀ دولت نیستند:
آیا زنان ، تمایلی به اعلام و افشاى تجاوز که در زندان یا بیرون از زندان صورت گرفته، دارند (دادههاى اجتماعى و فرهنگى)؟
آیا تجاوزکاران اغلب دادگاهی میشوند؟
معمولا چه مجازاتی در انتظارشان است؟
تدابیر مربوط به تعقیب و محاکمه متهمان به شکنجه:
آیا قربانیان تمایلی اعلام شکنجه دارند؟
آیا شکنجهگران را غالباً دادگاهی کردهاند؟
به طور متوسط به چه مجازاتی محکوم شدهاند؟
آیا به اشکال دیگری هم مجازات شدهاند (مثل انتقال به اداره دیگر، به شهر و یا زندانی دیگر)؟
دولت کدام یک از معاهدات یا کنوانسیونهای مربوط به زنان و یا شکنجه را امضا کرده است؟
۱.۲ زمینهً سیاسی
اطلاعاتی که باید جمعآوری شود:
نمایندگان دولت و گروههای مسلح برای توصیف مخالفان و فعالیتی که علیه آنان میکنند چه مفاهیم و اصطلاحاتی به کار برده یا میبرند؟
نمایندگان دولت و گروههای مسلح در برابر اتهام مربوط به شکنجه و خشونت جنسی چه واکنشی نشان میدهند؟
مدارک و گفتمان رسمی، نقش زنان را در جامعه و کشور چگونه تعریف میکنند؟
الگو یا تصویر زنان و مردان در این گفتمان چگونه است؟
۱.۳ قواعد و رسوم اجتماعی یا فرهنگی
اطلاعاتی که باید جمعآوری شود:
چه دیدگاهی نسبت به روابط جنسی زنان و مسئله بکارت وجود دارد؟
ارزیابی از ذهنیت و رفتار خشن در خانواده چیست؟ آیا کتک زدن زن توسط مرد امری پذیرفته است؟ کتک زدن دختر توسط پدر؟ آیا این مردان توسط قانون مجازات می شوند؟
آیا چند همسری رایج است؟ آیا دادن مهریه به همسر شرط لازم ازدواج است؟
آیا ازدواج اجباری امر رایجی است؟
کدام کار یا فعالیت برای زنان طبق رسوم ممنوع است؟
تصویر زنان در مطبوعات، تلویزیون … با چه الگوهایی نشان داده میشود؟
۲ – پیامدهای خشونت و راه حلها
باید اطلاعات مربوط به خشونت جنسی را جمعآوری کرد و در اختیار خوانندگان گزارشها، مقامات دولتی و دیگرانی که در این زمینه فعالیت میکنند قرار داد.
این اطلاعات از چند جهت سودمند اند:
شما را در بهتر فهمیدن خشونت جنسی و تأثیر آن بر روی قربانی یاری میدهد.
به شما این امکان را میدهد که قربانیان را به جانب متخصصان درمانی یا حقوقی هدایت کنید. کسانی که بیشتر میتوانند کمک کنند: پرسنل درمانی متخصص در رفتار با قربانیان خشونت جنسی، مشاور یا رواندرمان، NGO زنان، وکلا و ….
۲ .۱ تأثیر خشونت جنسی در سلامت انسان و دسترسی به خدمات درمانی
قربانیان نیازمند معالجات درمانی میتوانند با مشکلاتی روبرو باشند، مثل نبود واحدهای درمانی یا پزشکانی که به قربانیان تجاوز میپردازند، بیاعتنایی پرسنل پزشکی، قانون ممنوعیت سقط جنین و نبود روشهای تشخیص بیماریهای مقاربتی، هم چون HIV.
اطلاعاتی که باید جمعآوری شود:
با توجه به وضعیت بهداشتی درمانی در کشور، خشونت جنسی چه پیامدهایی به لحاظ پزشکی خواهد داشت؟ (مثال: شمار امراضی که از راه روابط جنسی منتقل میشوند، از جمله HIV)
آیا مؤسسه یا خدماتی حرفهای برای پرداختن به قربانیان تجاوز وجود دارد؟
آیا مددکارانی برای انجام آزمایش تشخیص امراض مقاربتی (از جمله HIV/SIDA) وجود دارند؟
قانون درباره بهداشت مربوط به زایمان (از جمله درباره سقط جنین) چه میگوید؟ چه خدماتی ارائه میشود؟
۲.۲ پیامدهاى اجتماعی و اقتصادی
پیامدهاى اجتماعی و اقتصادی خشونت جنسی کدام اند؟ (مثال: ناتوانی از کار کردن به دلیل ضربۀ روحی، بارداری، مطرود شدن و …)
خشونت جنسی چه پیامدهایی از نظر رابطهی قربانی با خانواده یا قوم (communauté) او و نیز موقعیت او در خانواده و طایفه دارد؟
خشونت جنسی چه تأثیراتی بر اعضای خانواده یا قوم دارد؟
۲.۳ مسایل حقوقی و امکان دادخواهی
زنان در بسیاری از موارد، در حالی که در شرایط رقتباری به سر میبرند (مثال: طلاق)، فاقد امکان دادخواهی هستند. این به چند طریق قابل توضیح است: عدم آگاهی از حق دادخواهی، و ناتوانی از اقدام قضایی؛ فشاری که اطرافیان وارد میکنند تا آنان را از طرح شکایت و مطالبه خسارت منصرف کنند؛ زنان در مقایسه با مردان براى دسترسی به منابع مالی لازم برای مراجعه به دادگاه و شکایت از دولت به خاطر عدم پیگیری پروندههای مربوط به خشونت جنسی، محدودیت بیشتری دارند. و زمانی که امکان مراجعه به دادگاه در قانون پیشبینی شده است، تبعیضی که عملا وجود دارد میتواند به انصراف زنان یا جلوگیری از اقدام قضایی منجر شود.
برخی از پرسشهایی که میتواند به تحقیقت شما جهت دهد:
آیا برابری زن و مرد در قانون اساسی تضمین شده است؟
آیا قوانین یا اقدامات اداری تبعیضآمیز علیه زنان وجود دارد؟
آیا زنان نیز از دسترسی به کمکهای قضایی، به لحاظ حقوقی و یا عملی، برخوردارند؟
آیا زنان تمایلی به اعلام خشونت جنسی انجام شده علیه خود را دارند؟
آیا حقوقدانان متخصصی در امر تجاوز وجود دارند؟
آیا زنان مناطق روستایی و فقیر امکان دسترسی به این متخصصان را دارند؟
آیا افراد پلیس دورهای خاص برای رسیدگی به قربانیان خشونت جنسی میبینند؟
آیا افراد پلیس سعى دارند زنانى را که مورد تجاوز قرار گرفتهاند از طرح شکایت منصرف کنند؟
۳- چگونگی تشکیل پروندههای انفرادی
با بررسی موارد مشخصی که به شما گزارش شده است، میتوانید چگونگی و علل خشونت جنسی را بهتر درک کنید و کسانی را که بیشتر مرتکب این اعمال میشوند، بشناسید.
موارد خشونت گزارش شده را یادداشت کرده و پیگیری نمایید.
این موارد خشونت جنسی، می توانند از طریق خود قربانیان، خانوادههایشان، شاهدان، وکلا، پرسنل درمانی یا رسانههایی که جرایم مربوط به خشونت جنسی را گزارش میکنند به آگاهی شما رسانده شود.
در صورت امکان یا لزوم، درمورد صحت مضمون اتهامات تحقیق کنید.
فیشبرداری کنید و با ایجاد یک بانک اطلاعاتی، به مراجعه و تحلیل اطلاعات سهولت ببخشید.
برای تسهیل در پیگیری پروندهها، بهتر است یک فیش برای درج موارد خشونت جنسی آماده ساخت. شما میتوانید بسته به وضعیت منطقه یا کشوری که در آن هستید تغییراتی در این فرم در نظر بگیرید.
۱ – اطلاعات درباره قربانی
نام (نام، نام فامیل، تخلص):
تاریخ تولد یا سن:
جنسیت:
شغل:
وضعیت خانوادگی:
– آدرس:
– ملیت:
– باور مذهبی:
– وابستگی قومی:
– مشخصات ظاهری یا عکس:
۲ – محل وقوع تهاجم
-زمان و مکان واقعه:
-محل دقیق (مثل: کلانتری)
-منطقه:
-ناحیه:
-شهر/روستا یا شهر/ نزدیکترین روستا:
-در صورت امکان، آدرس:
۳ – توصیف تهاجم
۴ – اوضاع (هنگام وقوع حادثه)
به طور خلاصه وقایعی را که بلافاصله قبل از تهاجم رخ داده شرح دهید.
۵ – متهمان احتمالی
۶ – مدارک
-شاهدان:
-مدارک پزشکی قانونی:
-رونوشت اقامه دعوا:
-دیگر مدارک:
۷ – واکنش دولتی
-تسلیم شکایت:
کی؟
کجا؟
-بیانیه مقامات دولتی (در این مورد):
-تحقیقات رسمی:
-نتیجه تحقیق:
-پیگیری قضایی:
-رأی دادگاه:
۸ – اقدامات شما
-هویت نخستین منبع اطلاعات:
-تاریخ:
-اطلاعات گردآوری شده توسط:
-بازدید از محل: آری
خیر
-انجام شده توسط:
به تاریخ:
-ملاقات شاهدان: آری
خیر
-انجام شده توسط:
تاریخ:
۴ – تعیین عوامل ثابت
خشونتهاى جنسى در بسیارى از مناطق جهان، داراى برخى ویژگىهاى مشرک اند که عوامل ثابت خوانده مىشوند. با تحلیل دادههاى گردآمده و اتهامات گزارش شده است که مىتوانید این عوامل را مشخص کنید. اینک چند مثال:
۴.۱ الگوی ( اعمال خشونت جنسی) با توجه به هویت قربانیان
اشخاصى که مىتوانند در معرض خشونت جنسى قرار گیرند، کیانند؟
قربانیان خشونت جنسى مىتوانند داراى برخى خصوصیات مشترک باشند، مثل نوع فعالیت سیاسى، تعلق قومى، تعلق به یک گروه سنى، جنسیت، اقامت در منطقهاى خاص و یا باورهاى دینىشان.
۴.۲ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به شرایط محاط بر واقعه یا اتهامات
آیا یک سلسله از رویدادهاى مشخص، پیشدرآمد خشونتهاى جنسى گزارش شده بودهاند؟ یا موارد خشونت جنسى پس از برخى رویدادها افزایش ﴿ یا کاهش﴾ یافتهاست؟
۴.۳ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به نوع صدمات
آیا برخی از اشکال خشونت جنسی بیشتر رخ می دهند؟
الگوی خشونت جنسی را مىتوان از روى اشکالى از خشونت جنسى که بیشتر اتفاق مىافتد تعیین کرد. به عنوان مثال، ممکن است موارد تجاوز یا تجاوز دستهجمعى،”ازاله بکارت ” ﴿تجاوز به دختران﴾، زناى با محارم، بردگى جنسى و غیره، بیشتر بوده باشد.
۴.۴ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به محل وقوع تعرض
اغلب در چه جاهایى اتفاق مىافتد؟
مىتواند منطقه یا شهر بخصوصى باشد، در برخى از کلانترى ها، مراکز بازداشت یا پادگانهاى نظامى، اماکن خصوصى، مراکز مخفى بازداشت و غیره.
۴.۵ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به هویت متهمان احتمالى
آیا مى توان با توجه به هویت مهاجمان به الگوی ثابتى دست یافت؟
اگر عاملان خشونت جنسى از مأموران امنیتى به شمار مىروند، به کدام بخش تعلق دارند، و معمولا چه کسانى در آن بخش بیش از دیگران در مظان اتهام قرار مى گیرند؟
بسته به چگونگى اعمال خشونت جنسى، عاملان احتمالى مى توانند داراى ویژگى هاى مشترکى باشند.
۴.۶ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به روشهاى به کار رفته
آیا مهاجمان یکسان عمل مىکنند؟
به عنوان مثال، آیا قربانیان غالباً پیش از تهاجم ربوده مى شوند؟
به طور کلى، در موارد اتهامى چند نفر درگیر ماجرا بودهاند؟
۴.۷ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به علل بروز خشونت جنسى
آیا مى توان بیشتر خشونتهاى جنسى را به علل مشابه مستقیم یا غیرمستقیمى چون فعالیت سیاسى قربانیان، مشخصات فامیلى ﴿نسبت نزدیک داشتن با یک مبارز سیاسى﴾، حضور ارتش، شورشها و غیره نسبت داد؟
۴.۸ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به خشونت در زمان بازداشت
اگر موارد خشونت جنسى به هنگام بازداشت بسیار است، این خشونتها مىتوانند داراى برخى نکات مشترک باشند. به عنوان مثال:
شرایط دستگیرى، افراد یا دوایر دستاندرکار، زمان و مکان وقوع خشونت جنسى، شرایط بازداشت و غیره.
۴.۹ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به واکنش مقامات دولتى به اتهامات وارده
الگوی خشونت جنسی را می توان به مرور با توجه به چگونگى واکنش دولت به اتهامات وارده دریافت : گشایش پرونده رسمى تحقیق یا عدم اقدام از طرف دولت، اظهار نظر پس از وقوع واقعه، چگونگى تحقیقات در صورت انجام آن، چگونگى پیشبرد مراحل آن، نوع پیگیرى اقامه دعوا در صورت مطرح شدن، مرجع قضایى مأمور تعقیب، چند و چون حکم صادره، و غیره.
آیا طرح شکایات یا اعلام موارد خشونت جنسى به طور نظاممندى موجب انجام تحقیقات مىشود؟ یا اینکه به طور کلى قربانیان امکان شکایت کردن را ندارند؟
آیا عاملان خشونت جنسى تحت تعقیب قرار مىگیرند؟
۴.۱۰ الگوی (اعمال خشونت جنسی) با توجه به واکنش گروههاى مسلح به اتهامات مربوط به شکنجه
همینطور الگوی خشونت جنسی را می توان به مرور با توجه به واکنش رهبران گروههاى مسلح به اتهاماتى که در رابطه با خشونت جنسى به آنها زده مىشود، بیرون کشید. واکنشهاى آنان چنین خواهد بود:
-اظهارنظرهاى علنى ﴿باید محتواىشان را بررسید﴾؛
– تکذیب قاطعانه؛
– وعدۀ انجام تحقیقات؛
– توجیه اعمال شکنجه؛
– مسئولیت آنرا به نیروهاى دولتى نسبت دادن؛
– و غیره.
۶ – تدارک برنامه تحقیق
این نوع از مأموریت عبارتست از تحقیق در مورد اتهام نقض حقوق انسانى، جمعآورى یا بررسى دادههایى که وقوع یک تعرضى را نفى یا اثبات مىکند و نشان مى دهد که چگونه رخ داده، و تحقیق در مورد صحت اتهامات یا شایعات.
۱- رخدادها و مدارک جرم
۱.۱ حتی المقدور دربارۀ خشونت جنسى کسب اطلاع کنید
با قوانین و قواعد مربوط به خشونت جنسى آشنا شوید. باید به نحو بسیار دقیق از اعمالى که از طریق قوانین کشورى و مقررات بینالمللى حقوق بشر ممنوع شدهاند، آگاهى داشت.
دربارۀ تقبیح احتمالى روابط جنسى و خشونت جنسى در منطقه، و نیز اشکال گوناگون ضربههاى روحى که مىتواند به قربانیان خشونت جنسى وارد آید، شناخت حاصل کنید.
سازمانهاى محلى یا سراسرى ﴿ONG ، بیمارستانها، دفاتر وکالت و غیره﴾ را که مىتوانند به قربانیان شکنجه و تجاوز یارى دهند شناسایى کنید.
این اطلاعات مىتوانند شما را در شکستن سکوت و کشف ناگفتنىها ﴿خوددارى بازماندگان از سخن گفتن از تجربهاى که داشتهاند، احساس گناه کردن، بیان واقعه، سلامت روحى و بهبود﴾ و تسکین برخى از رنجهایشان کمک نمایند.
با قوانین مربوط به رفتارهاى بیرحمانه، غیرانسانى یا اهانت آمیز آشنا شوید؛ باید به طوردقیق از ممنوعیتهایى که در قوانین کشور و مقررات بینالمللى پیشبینى شده است، آگاه بود و به متخصصان مراجعه کرد.
با الگوی اعمال شکنجه یا رفتارهای بیرحمانه غیر انسانی و اهانت آمیز در کشور خود آشنایی کامل داشته باشید
۱.۲ رخدادها را ثبت و فهرست کنید
از خود بپرسید: در مورد مد؟ چه اطلاعاتى کم دارید؟ چه نوع مدرکى هنوز در دست نیست؟
۱.۳ به متخصصان مراجعه کنید
قبل از رفتن به محل، کلیه اطلاعات و نظرات لازم را جمعآورى کنید؛ به عنوان مثال به پزشک قانونى، وکیل و … مراجعه کنید.
۱.۴ طرحى از دیدار و مصاحبه خود آماده کنید
فهرستى از اطلاعات و عوامل لازم براى ارزیابى مضمون و مفاد اتهامها فراهم کنید.
اگر این نخستین تحقیق شما در مورد خشونت جنسى است، فهرست را به رابط هاى محلى خود که قبلا در این نوع پروندهها تجربه دارند نشان دهید، ممکن است پرسشهایى را به شما پیشنهاد کنند که به فهرست خود بیفزایید.
۲- ملاقاتى در محل تعیین کنید
از امکان وجود خطر برآوردى دقیق به عمل آورید.
فهرستى از مشکلات امنیتى که مىتواند براى شما پیش بیاید تهیه کنید ﴿امنیت جانى خود و طرف ملاقات﴾ و یک طرح اضطرارى تدارک ببینید ﴿به عنوان مثال اگر لازم شد محل را ترک کنید، چه باید کرد؟﴾. اگر رفتن به محل براى شما خطرناک است، راه دیگرى براى انجام تحقیقات جستجو کنید ﴿ به عنوان مثال، از یک رابط محلى مطمئن بخواهید که شاهد احتمالى را از منطقه خطر خارج کند﴾.
ترکیب گروه اعزامی
بانوان عضو گروه : بسیار مهم است که گروه تحقیق متشکل از زنان کارآزمودهاى باشد که با تحقیق در مورد خشونت جنسى و مصاحبه با قربانیان خشونت جنسى آشنایى دارند.
کارشناسان: مشخص کنید که در طى تحقیق، بیشتر به چه نوع کارشناسى نیازمندید. در صورت امکان، ایدهآل آن است که یک متخصص مسئله مورد نظر در ترکیب گروه داشته باشید. در غیر این صورت قبل از آغاز تحقیق با متخصصان مشورت کنید.
۳- منابع اصلى اطلاعات
فهرستى از کلیه رابط ها و منابعى که، براى انجام تحقیق و تأئید اطلاعات، لازم است با آنها ملاقات و مصاحبه کنید، تهیه نمایید.
مشخص کنید که نخست با چه کسى بهتر است ملاقات کنید، البته اگر انجام چنین ملاقاتی مقدور باشد. باید تصمیم گرفت که آیا با مسئولان دوایر امنیتى ملاقات خواهد شد، و اگر آرى، در چه مرحلهاى از تحقیق.
درزیر فهرستى از اشخاصى که به طور کلى براى دیدار در نظر گرفته مىشوند:
-قربانیان
-شاهدان عینى
-شاهدان دیگر
-اعضاى خانواده
-زنان با نفوذ درقوم
-سازمانهاى غیردولتى زنان
-اشخاص با نفوذ در قوم
-وکلا
-روزنامهنگاران و خبرنگاران
-پرسنل درمانى
-فعالان محلى حقوق بشر
-اعضاى احزاب سیاسى، انجمنهاى دفاع از حقوق مدنى، سندیکاها، گروههاى قومى و غیره.
-اعضاء و مسئولان اداره پلیس
-دادستانها
-دیگر نمایندگان پلیس و دادگسترى
-اعضاء و کادرهاى نیروهاى مسلح
-اعضاء و کاردهاى گروههاى مسلح اپوزیسیون
۷ – جمعآورى مدارک
شکنجه، به ویژه تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسى، آثار و علایمى باقى مىگذارد. کار تحقیق عبارت از این است که این آثار و علایم را یافته و ثبت کند. مدارک جرم انواع گوناگونى دارد، که داراى اهمیت یکسانى نیستند و این، موجب بروز مشکلاتى در ارزیابىهاى گوناگون مىشود.[xiii]
فهرست محتمل مدارک
– پرونده طبی
– عکس
– تصدیق مقامات رسمی
– مدارک رسمی (اسناد پلیس، اسناد و مدارگ دادگاه)
– گزارش پزشکی قانونی
– آثار جراحات جسمی
– وضعیت روحی قربانی
۱- به رسمیت شناختن واقعه توسط مقامات دولتى ﴿اتوریته﴾
هرگونه اظهارى که طبق آن، یک دولت، سازمانى دولتى یا یک واحد غیر دولتى انجام خشونت جنسى توسط ابواب جمعى خود را تأیید کند، مدرکى دال بر وجود شکنجه است.
۲- مدارک رسمى
گاهى پیش مى آید که موارد خشونت جنسى از طرف منابع رسمى یا منابعى غیررسمى ولى بسیار موثق، نقل شده و مستند مى گردد. به عنوان مثال سندى رسمى که دولت در آن تجاوز به یک زن را به رسمیت شناخته است. این اتفاق هنگامى رخ مى دهد که اشخاص با زداشتى در زمان بازداشت یا آزادشدن از زندان باید توسط پزشکى قانونى تحت معاینه قرارگیرند.
۳- گواهى پزشکى
گاهى قربانیان پس از آزاد شدن یا فرار از زندان، به تصمیم خود براى دریافت گواهى پزشکى به پزشک مراجعه مى کنند.
آثار و نشانههاى باقى مانده از یک خشونت جنسى، معمولا از این قرار اند:
آسیبدیدگى آلت تناسلى ﴿کبودى، پارهگى، قطع عضو و جراحت در ناحیه لگن خاصره، مثل مثانه و معقد﴾؛
کبودى دستها و قفسه سینه، کنده شدن یک دسته مو در پس سر، خونمردگى روى پیشانى؛
تجاوز، اغلب با کتک و اشکال دیگر خشونت همراه است. بنابراین نشانههاى خشونت را مىتوان در قسمتهاى دیگر بدن نیز مشاهده کرد ﴿آثار زخم، تغییر شکل، سوختگى و غیره﴾.
۴- عکس
خشونت جنسى، معمولا همراه است با ضرب و جرح و یا دیگر اشکال خشونت جسمى که ممکن است عکسبردارى شده باشند. وقتى قربانیان به شما مراجعه مىکنند، مىتوانید از ایشان بخواهید اجازه دهند از خونمردگى ها و دیگر نشانههاى خشونت جسمى عکس بگیرید. این عکسها در کار کارشناسى متخصصان آسیبشناس و پزشکى قانونى مدارک محکمى خواهند بود.
۵- شهادت
در تحقیقاتى که مى کنید بسیار مهم است که با قربانیان و شاهدان تماس حاصل کنید.
در کلیه تحقیقات مربوط به نقض حقوق بشر و شاید بیشتر از آن در مورد خشونت جنسى، نیازمند کسى هستید که به اصطلاح “درها به روىتان باز شود”. فردى که به خاطر کار و فعالیتاش با بخشى از جمعیت رابطهاى تنگ دارد، از اعتماد مردم برخوردار است و مىتواند به عنوان حلقه واسط میان اعضاى گروه تحقیق و قربانیان عمل کند. به عنوان مثال، کسى که در یک نهاد شناخته شده، چون انجمن دفاع از حقوق بشر، کلینیک درمانى که قربانیان شکنجه را مىپذیرد، مراکز کمک به قربانیان تجاوز، یا سازمانهاى غیردولتى زنان کار مى کند و یا اشخاصى که در کوران زندگى یا فعالیت حرفهاى خود، به آگاهى عمیقى از جامعۀ مورد نظر دست یافتهاند: شخصیتهاى روحانى، پزشکان، رهبران قومى و غیره. به طور کلى، با مراجعه به مراکز برخى نهادهاست که مىشود چنین کسانى را که مىتوانند راهگشا باشند ملاقات یا پیدا کرد، کسانى که در این نهادها کار مىکنند و مى توانند امکان ملاقات با قربانیان را فراهم سازند. البته باید به شما اعتماد کنند و به خوبى از ماهیت کار و پیامدهاى احتمالى آن آگاهى داشته باشند.
اصلی ترین اطلاعاتى که در این ملاقاتها باید جمعآورى کرد از این قرار اند:
– مشخصات قربانى؛
– وضعیتى که در آن، تهاجم به وقوع پیوسته است؛
– عللى که موجب خشونت جنسى شده و در صورت امکان، هویت عاملان؛
– ماهیت خشونت انجام شده؛
– پیامد این خشونت براى قربانى؛
– کمکهاى ممکن؛
۸ – ارزیابى مدارک
۱- اعتبار منابع اولیه
آیا منابع یا اشخاص مورد تماس قابل اعتماد اند؟
معمولا منبع اخبار مربوط به خشونت جنسى، رسانهها، نهاد محلى یا اشخاص محلى هستند که خودشان تحقیق کردهاند. آیا این منابع طبق تجربهاى که دارید، تا به امروز قابل اعتماد به نظر مى رسند؟
۲- عدم تناقض در اتهامها
آیا اعمال گزارش شده به شما با شناختى که دارید، با اشکال خشونتهاى جنسى صورت گرفته در کشور همخوانى دارند؟
خشونتهاى جنسى در بسیارى از کشورها به شدت شبیه هماند، که دستیابى به عوامل ثابت را میسر مىکنند.
موردى را که تحقیق مىکنید با اشکالى که خشونت در کشور مربوطه پیدا مىکند مقایسه کنید.
۳- عدم تناقض در مدارک پزشکى
هربار که امکان دارد، به پزشکان متخصص مراجعه کنید و کلیۀ مدارک پزشکى را در اختیار آنان بگذارید.
اگر امکان مراجعه به متخصصان را ندارید، هنگام دیدار با قربانیان بسیار مراقب باشید. به “راهنماى گفتگو” در “روششناسى تحقیقات خاص جنسیتى” رجوع کنید.
آیا آثار و علایمى که در قربانى مانده، با مورد عنوان شده مىخواند؟
نشانههایى که خشونت جنسى مىتواند بربدن قربانى به جاى گذارد، ممکن است علل گوناگون دیگرى داشته باشد. آزمایشهاى پزشکى به ندرت مىتوانند، خشونت جنسى را بدون تردید اثبات کنند. به ویژه هنگامى که گذشت زمان دستیابى به این نوع مدارک جرم را دشوار کرده است. بنابراین باید دلایل پزشکى را با نشان دادن اینکه به خشونت جنسى عنوان شده توسط قربانى مربوط است، تشریح کرد.
در صورت نبود هرگونه آثار جسمى ناشى از خشونت جنسى چه باید کرد؟
خشونت جنسى مىتواند هیچ آثار محسوسى براى فردى که تحقیق مىکند یا براى پزشک باقى نگذارد. براى جمعآورى مدرک، ممکن است انجام آزمایش اندامهاى تناسلى و آزمایش خون و ادرار لازم شود ﴿براى تشخیص امراض مقاربتى، حاملگى﴾ این کار، همیشه میسر نیست. بعلاوه، شکنجهگران بیش از پیش از روشهایى استفاده مىکنند که در دراز مدت اثرى به جاى نگذارد. در چنین مواردى باید کوشش کرد که توصیف بسیار روشنى از جریان واقعه به دست آورد.
عارضههاى روانى با اتهامات همخوانى دارند؟
ممکن است که پریشانىهاى روحى و ذهنى پس از خشونت جنسى، منحصراً ناشى از این خشونت نبوده باشد. افسردگى، در لاک خود فرو رفتن، عصبیت، آشفتگى خواب و عادات غذایى و روابط جنسى، اندیشیدن به خودکشى و غیره، مىتوانند به تجربههاى هولناک دیگر یا به یک وضعیت روانى پیشین مربوط باشند. به هر صورت، توصیفى که قربانى از علایم روانى و دیگر پریشانىهاى خود مى دهد ﴿نگاه کنید به بخش علایم ضربه روحى ناشى از تجاوز﴾ به شما این امکان را خواهد داد تا همخوانى این اطلاعات را در رابطه با مورد عنوان شده ارزیابى کنید.
۴- قابل اعتماد بودن شهادتها
آیا شهادت قربانى قابل اعتماد است؟
در ارزیابى از شهادت، نکات مورد نظر در “راهنماى گفتگو ” را به خاطر داشته باشید. چیزهایى که در گفتگوها باید توجه داشت:
توصیف قربانى ازعلایم پس از تجاوز احتمالى: چه نوع درد جسمى و واکنش روحى را پس از تجاوز حس کرده است؟
توصیف قربانى ازعلایم و پریشانى فعلى: هم اکنون از نظر جسمى و ذهنى، از چه رنج مىکشد؟
گزارش قربانى از شرایط، محل، وسایل به کار رفته، اشخاص درگیر، و غیره.
گزارش قربانى از سیر و ترتیب زمانى وقایع، روز و ساعت بروز واقعه.
همخوانى شهادت: آیا این شهادت با شهادتهاى اشخاص دیگر مىخواند؟ و آیا واقعه عنوان شده با ویژگىهاى خشونت جنسى رایج در کشور و منطقه خوانایى دارد؟ آیا پاسخ قربانى به پرسشهاى واحدى که چندین بار مطرح شده یا سئوالهاى مشابه، متناقض نبوده است؟
تناقض در شهادت: آیا از نادرستى قربانى ناشى مىشود یا به از دست دادن حافظه، مبالغهگویى، شایعات بىاساس، به تفاوت فرهنگى و یا به سوء تفاهم میان محقق ﴿یا مترجم﴾ و مصاحبه شونده مربوط مىشود؟
۵- مسئولیت دولت
آیا در پرتو وقایع گزارش شده و واکنش مقامات دولتى مى توان دولت را در قبال این نقض حقوق ﴿به خاطرهمدستى یا غفلت﴾ مسئول دانست؟
مقامات دولتى ﴿یا گروههاى مسلح﴾ مىتوانند از طریق بیانات رسمى یا غیررسمى دربارۀ اتهامات عنوان شده، واکنش نشان دهند. شهادتهاى موجود، جمعبندى کمیسیونهاى مستقل تحقیق یا نبود تحقیقات مستقل مىتواند شما را در اثبات محرز بودن مسئولیت دولت یارى دهد.
هنگام بررسى این مدارک، نباید فراموش کرد که برخى عوامل سیاسى نیز مىتواند در این موضوع دخیل باشد: اگر چنانچه ادعا شده است که خشونت جنسى توسط اپوزیسیون یا دولتهاى دیگر انجام گرفته، الزاماً نباید اظهارات یا مدارک فراهم شده توسط دولت مربوطه را معتبر دانست.
توضیحاتى که در مقابل دادگاه توسط متهم به اعمال خشونت جنسى ارائه مىشود، مىتواند شما را در ارزیابى اینکه دولت تا چه میزان در جریان واقعه بوده و تا چه اندازه مسئولیت دارد، یارى دهد.
زمانى که عمل خشونت جنسى توسط مأموران اجراى قانون یا هر کارمند دیگر دولت انجام شده باشد، در این صورت، دولت مسئول آن است. خشونت جنسى انجام شده توسط این اشخاص، مىتواند عبارت باشد از شکنجه، رفتارهاى بیرحمانه، غیرانسانى و اهانت آمیز.
بعلاوه، نبود تحقیقات ﴿مستقل﴾ درباره خشونتهاى جنسى انجام گرفته توسط مأموران دولتى، و نبود تدابیر پیشگیرانه یا انظباتى، نشاندهنده عدم تمایل دولت به پایان دادن به این خشونت است. اگر چنین رفتارى به طور منظم ادامه پیدا کند، باید نتیجه گرفت که دولت سیاست بگذار بشود را در پیش گرفته است.
پیوست ۱
برگ مصاحبه با قربانیان خشونت جنسی
در اینجا فهرستی از اطلاعات و یا مدارکی ارائه میشود که احتمالا میتوانید در حین مصاحبه جمعآوری کنید. باید توجه داشت که این فهرست بسیار مبسوط است و جمعآورى تمام دادههاى آن در غالب تحقیقاتی که توسط عفو بینالملل انجام مىگیرد، ضرورى نیست: نوع اطلاعات مورد نظر بستگى دارد به اهداف مصاحبه، وضعیتى که مصاحبه در آن صورت مى گیرد ﴿منطقه جنگى، خطرات احتمالى، و …﴾، زمانبندى برنامهً شما و شخص طرف مصاحبه، وضعیت سلامتى او و غیره. بعلاوه، میتوان ترتیب پرسشها را در مصاحبههاى مختلف پس و پیش کرد.
۱- مصاحبه
– تاریخ
– محل مصاحبه
– مصاحبهگر
– مترجم
– دیگر اشخاص حاضر در مصاحبه
۲- ملاحظات: آسیبدیدگى ها و جراحات
– علائم، زخمها، کبودى ها
در مواردى که همراه با دیگر اشکال شکنجه، تجاوز نیز صورت گرفته:
– شکستگى
– نقص عضو
– سوختگى
– قطع عضو
– علائم دیگر
– گواهى پزشکى
۳- ملاحظات: وضعیت مصاحبه شونده چگونه است؟
– آهنگ صدا ﴿صداى پایین، بالا، خفه﴾
– نگاه ﴿مثال: پرهیز از نگاه دیگران﴾
– گریه ﴿چه زمانى در مصاحبه؟﴾
– سکوت یا تکان دادن اعضاء بدن به همراه صحبت ﴿سیل بلاانقطاع کلمات﴾
– نحوۀ اداى کلام ﴿حالتهاى عصبى، سکون، …﴾
– نحوۀ پاسخ دادن به پرسشها ﴿مردد است، خواهان تکرار پرسشهاست و …﴾
– حالات دیگر
۴- اطلاعات شخصى
– نام فامیل، نام، لقب
– جنس
– نام والدین ﴿اگر لازم است﴾
– تاریخ تولد
– وضعیت تأهل
– تعداد فرزند
– آدرس
– تابعیت
– خواستگاه قومى
– خواستگاه جغرافیایى
– وضعیت شغلی
۵- چگونگى بازداشت یا تعرض
– کى؟ ﴿روز و ساعت﴾
– قربانى در چه مکانى بوده؟
– آیا کسان دیگرى نیز حضور داشتهاند؟
– بازداشت یا تعرض توسط چه کسى صورت گرفته؟ ﴿مشخصات اشخاص: تعداد، یونیفرم، مسلح یا نه و …﴾
– چه گفتهاند؟
– آیا به خشونت متوسل شدند؟
– آیا قربانى، تنها فرد مورد تعرض یا بازداشت بوده؟
– آیا شاهدى حضور داشته؟
– در صورت بازداشت، آیا طبق یک حکم بوده؟
۶- چگونگى تجاوز
– محل ﴿مرکز بازداشت، زندان خصوصى، منزل قربانى و …﴾
– آیا از قربانى سئوالى هم کرده اند؟
– چه کسانى در تجاوز شرکت داشتهاند؟ ﴿تعداد اشخاص، ارتشى، مأمور امنیتى، کسان دیگر﴾
– آیا کسى از پرسنل پزشکى حضور داشته؟ آیا در اعمال شکنجه سهیم بوده؟
– آیا قربانى قبل و یا بعد از شکنجه کسى را از پرسنل پزشکى دیدهاست؟
– دیگر اشکال شکنجه جسمى
– دیگر اشکال شکنجه روحى
– مدت و شمار تجاوز ﴿چند بار در روز، دو بار در هفته، و …﴾
– درد جسمانى که بلافاصله بعد از تجاوز احساس شده
– واکنش روحى بلافاصله پس از تجاوز
– آیا قربانى را وادار به امضاى اظهارنامه و یا شهادتنامه کرده اند؟
– آیا اتهاماتى علیه او عنوان کردهاند؟
– آیا قربانى در حین بازداشت توانسته با یک وکیل تماس بگیرد؟
۷- وضعیت بعد از تجاوز
– قربانى چه مدتى در بازداشت بوده است؟
– آیا توانسته وکیلى را ملاقات کند؟
– آیا توانسته یک پزشک ببیند؟ ﴿نام، جنس، تاریخ نخستین معاینه، معاینات دیگر﴾
– نوع معاینهها و تشخیصى که داده شده
– قربانى چه زمان و در چه وضعیتى آزاد شده است؟
– آیا قربانى اقدم به شکایت کرده است؟
– آیا مقامات دست به تحقیقات زدهاند؟
– پیگیرى قضایى انجام یافته/ محاکمه
۸- وضعیت سلامتى فعلى و علائم ﴿بیمارى﴾
– وضعیت سلامتى قربانى قبل از دستگیرى ﴿سوابق پزشکى، جراحات قبلى﴾
– واکنشهاى عاطفى و علائم دیگرى که قربانى پس از حادثه مشاهده کرده است ﴿یک هفته، یک ماه بعد﴾
– علائم جسمى کنونى
– معالجات پزشکى یا غیر آن که هنوز ادامه دارد
پیوست ۲
توصیههاى حمایتى
عفو بینالملل توصیههاى مشخصى براى حمایت از زنان در مقابل تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسى، به دولتها ارائه داد. از جمله تدابیر مندرج در برنامهاى که شامل ۱۵ نکته در حمایت از حقوق زنان است، توصیههاى زیر به چشم مىخورند:
– تضمین حضور نگهبانان زن به هنگام بازجویى زنان زندانى، مراقبت از این که اجازه بازرسى بدنى زندانیان زن فقط به نگهبانان زن سپرده شود.
– از تماس نگهبانان مرد با زنان زندانى بدون حضور نگهبان زن جلوگیرى شود.
– مراقبت شود تا زندانیان زن در مکانى جدا از مردان نگهداشته شوند.
– تدابیرى اتخاذ شود تا زنانى که ادعا مىکنند که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، بتوانند در اسرع وقت و حتىالامکان توسط پزشک زن از معاینات پزشکى برخوردار شوند.
– تدابیرى اتخاذ شود تا زنان قربانى تجاوز و خشونتهاى جنسى در زندان، به طور منصفانه و بایسته از حق جبران خسارت و نیز از معالجات پزشکى لازم برخوردار شوند.
– به آگاهى مجریان قانون و دیگر مأموران دولتى برسانند که تجاوز به زندانى، اعمال شکنجه است و تحمل نخواهد شد.
– تدابیرى اتخاذ شود که مجریان قانون و دیگر مأموران دولتى از آموزشهاى خاص، درباره هنجارهاى مربوط به حمایت از حقوق اساسى زنان برخوردار گردند و از کاربست موارد پیشبینى شده توسط این هنجارها آگاهى داشته باشند.
– تدابیرى اتخاذ کنند که در روال اعطاى پناهندگى، مصاحبهها از جانب کسانى صورت گیرد که به نیازمندىهاى ویژۀ زنان پناهنده یا زنان متقاضى پناهندگى، به لحاظ حمایتى آگاه باشند.
– تدابیرى اتخاذ کنند که هیچ زنى به زور به کشورى بازپس فرستاده نشود که در آن جا بنا به دلایل معقول، ممکن است مورد تجاوز قرار گیرد.
عفو بینالملل، کشورها و واحدهاى غیردولتى را دعوت به امضاء و رعایت اسناد بینالمللى دربارۀ رفع خشونت از زنان و به ویژه، میثاق بینالمللى حقوق مدنى و سیاسى، کنوانسیون علیه شکنجه، کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان، کنوانسیون حقوق کودک و کنوانسیون و پروتکل جایگاه پناهنده مىنماید.
عفو بینالملل، کشورها و واحدهاى غیردولتى را دعوت مىکند تا اسنادى را که هم ارز قرارنامه نبوده و به حقوق زنان مىپردازند، همچون اعلامیه و برنامه عمل وین و اعلامیه رفع خشونت نسبت به زنان، به تمامى مد نظر قرار دهند.
عفو بینالملل، کشورها و واحدهاى غیردولتى را دعوت مى کند تا از اقدامات سازمانهاى بینالمللى مسئول نظارت بر وضعیت حقوق زنان، مثل گزارشگر ویژه در مورد خشونت علیه زنان، کمیسیون وضعیت زنان ملل متحد، کمیته رفع تبعیض نسبت به زنان و کمیسیون حقوق بشر، حمایت کامل به عمل آورند.
عفو بینالملل در پایان، ملل متحد را به در پیش گرفتن روشهاى کار با در نظر گرفتن ویژگىهاى جنسیتى و برابرى زنان با مردان و توجه بیشتر به اشکال خشونت علیه زنان و به ویژه به تجاوز فرامىخواند.
پیوست ۳
برخى از اعلامیهها و اصول بینالمللى
کنوانسیون رفع تمامى اشکال تبعیض نسبت به زنان
اگرچه در آغاز، در کنوانسیون تنظیم شده در سال ۱۹۷۹، خشونت نسبت به زنان قید نشده است، کمیته رفع تبعیض علیه زنان در توصیههایى که بعداً عنوان داشته، به صراحت از کشورها دعوت مىکند که موضوع این خشونت را در روابط خود ملحوظ بدارند.
ماده نخست کنوانسیون، تبعیض علیه زنان را چنین تعریف کرده است: “هر گونه تمایز٬ استثناء (محرومیت) یا محدودیت بر اساس جنسیت که نتیجه یا هدف آن خدشه دار کردن یا لغو شناسایی٬ بهره مندی٬ یا ِاعمال حقوق بشر و آزادی های اساسی در زمینه های سیاسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی٬ فرهنگی٬ مدنی و یا هر زمینه دیگر توسط زنان صرف نظر از وضعیت زناشویی ایشان و بر اساس تساوی میان زنان و مردان”.
کمیته در توصیههای عمومی خود، شماره ۱۲، مصوب سال ۱۹۸۹، از کشورها دعوت میکند تا اطلاعات مربوط به خشونت اعمال شده علیه زنان و تدابیری را که برای رفع این خشونت اتخاذ کردهاند در گزارشهای ادواری خود قید کنند.
توصیه عمومی شماره ۱۹، که در سال ۱۹۹۲ تنظیم شده، خشونت مبتنی بر جنسیت را چنین تعریف مىکند: “خشونتى که به زن اعمال شود به دلیل زن بودن یا خشونتى که به ویژه علیه زن صورت گیرد”.
اعلامیه رفع خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان در ماده نخست اعلامیه چنین تعریف شده است: “هرگونه عمل خشونتآمیز علیه جنس مؤنث که موجب وارد آمدن آسیب یا درد جسمانی، جنسی یا روانی به زنان شود یا میتواند بشود، و همین طور تهدید به چنین اعمال، اجبار یا محروم کردن خودسرانه از آزادی، چه در زندگی اجتماعی و چه در زندگی شخصی.”
مقدمه اعلامیه، خشونت اعمال شده علیه زنان را به رابطه نابرابر تاریخى میان زنان و مردان پیوند زده و مى پذیرد که “از جمله مکانیسمهاى اصلی اجتماعی است که فرودستی زنان نسبت به مردان نتیجهى آن است”. بعلاوه، گروههاى مختلف زنان را هم چون زنان متعلق به اقلیتها، زنان بومی، پناهندگان زن، زنان کوچنده، زنان ساکن مناطق روستایی یا دور افتاده، زنان فاقد درآمد، زنان آسایشگاهی، زنان بازداشتی، دختران خردسال، زنان معلول، زنان کهنسال و زنان ساکن مناطق جنگی، که به ویژه در برابر خشونت آسیبپذیراند؛ نام مى برند.
ماده ۲ این اعلامیه، اشکال مختلف خشونت علیه زنان را، به ویژه خشونت جسمى، جنسى و روانى در کانون خانواده و جامعه به طور کلى، و خشونتى را که توسط دولت جایز شمرده مى شود، فهرست کرده است.
اعلامیه جهانى حقوق بشر، ۱۹۴۸
ماده ۵ اعلامیه قید مى کند که” احدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا اهانت آمیز باشد.”
میثاق بینالمللى مدنى و حقوق سیاسى، ۱۹۶۶
ماده ۷ میثاق قید مى کند که “احدی را نمیتوان مورد آزار و شکنجه یا مجازاتها یا رفتارهای ظالمانه یا غیر انسانی یا اهانت آمیز قرار داد”. بعلاوه، باید به مفاد ماده ۱۰، بند ۱ توجه داشت، “در بارۀ کلیه افرادی که از آزادی خود محروم شده اند باید با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتی شخص انسان رفتار کرد.
کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات های بیرحمانه، غیر انسانی یا اهانت آمیز، ۱۹۸۴
اعلامیه حمایت از اشخاص در مقابل شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات های بیرحمانه، غیر انسانی یا اهانت آمیز، ۱۹۷۵
مجموعه مقررات حداقلی برای رفتار با زندانیان، ۱۹۷۷
این سند مهمترین اصول اساسی دربارۀ چگونگی نگهداری و استقرار زندانیان را به دست میدهد. اصولی که به نظر میرسد در مورد مسئله تجاوز به عنوان شکنجه، اهمیت اساسی دارد. ماده ۸ قید میکند که زندانیان در اماکن یا مراکز بازداشت باید به ویژه بر اساس جنس، سن و سوابقشان طبقه بندی شوند. ماده ۹ تصریح کرده است که باید “از نگهداری زندانیان در سلول یا اتاق انفرادی اجتناب ورزید”.
مجموعه اصول مربوط به حمایت از اشخاصی که به هر شکل تحت بازداشت یا زندانیاند، ۱۹۸۸
این رشته اصول که توسط مجمع عمومی ملتها به منظور بهبود وضعیت بازداشت شدگان و زندانیان به تصویب رسیده است، به ویژه در نظر دارد:
الف) ” با هر شخص که به هر شکل تحت بازداشت یا زندان است، با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتى فرد انسان رفتار می شود.” (ماده نخست)
ب) ” هیچ کس به هر شکلى که بازداشت یا زندانى است، تحت شکنجه یا مجازات یا رفتار بیرحمانه، غیر انسانى یا اهانت آمیز قرار نخواهد گرفت. هیچ موقعیتى، هر چه باشد، نمىتواند براى توجیه شکنجه یا هر نوع مجازات یا رفتاربیرحمانه، غیر انسانى و اهانت آمیز به کار آید.”
ج) “زیان هاى ناشى از اعمال یا قصور مأموران دولتى، بر اساس مقررات حاکم به موجب حقوق داخلى جبران خواهد شد.”
این هنجارها اصولی را تأکید کرده است که طبق آن، مسئولان مراکز بازداشت یا زندانها مکلفاند مراقبت کنند که با کلیۀ اشخاص محروم از آزادی به انسانیت رفتارشود، یعنی، این مسئولان در مورد تجاوز، نه تنها باید مرتکب چنین اعمالی نشوند، بلکه باید تدابیری اتخاذ کنند که زندانیان زن و اشخاص صغیر در معرض خطر تجاوز قرار نگیرند.
مقررات ملل متحد در حمایت از زندانیان صغیر، ۱۹۹۰
در قرار ۲۹ آمده است: ” اشخاص صغیر در کلیۀ مراکز بازداشتى باید از بزرگسالان جدا نگهداشته شوند، مگر آنکه از اعضاى خانواده باشند […]”.
مقررات راهنما برای مجریان قانون، ۱۹۷۹
در ماده ۵ این مقررات آمده است: ” مجریان قانون نباید به اعمال شکنجه یا هرگونه مجازات یا رفتار بیرحمانه، غیر انسانی یا اهانت آمیز دست یازند یا آن را ترغیب کنند و یا جایز بشمارند، و نمیتوانند عنوان نمایند که دستور مقامات بالا بوده یا آن را با وضعیت استثنایی همچون وضعیت جنگ یا تهدید جنگ، تهدیدی علیه امنیت ملی، بیثباتی سیاسی داخلی یا هر وضعیت استثنایی دیگر توجیه کنند”. مادۀ ۶ اعلام میدارد که “مجریان قانون باید مراقبت کنند که سلامت اشخاصی که تحت مسئولیت آنان نگهداری میشوند تماماً مورد محافظت قرار گیرد […]”.
این دو ماده بسیار اهمیت دارند. این مقررات حقوقی بینالمللی، با توجه به محرومیت بازداشت شدگان و زندانیان از آزادی، مسئولان زندانها را موظف میسازند که نقش فعالتری در حمایت از زندانیان تحت نظر خود ایفا نمایند. موارد رایج تجاوز به اشخاص صغیر توسط بزرگسالان، میتواند به عنوان شکنجهای به شمار آید که از جانب مسئولان به خاطر این که اشخاص صغیر را با بزرگسالان نگهداشته اند، جایز شمرده شده است.
[i] – این جزوه راهنما شامل خشونتهاى جنسى انجام شده توسط یکانهاى دولتى در زمان جنگ نمى شود، که باید در اسناد دیگری به آن پرداخت.
[ii] – Amnesty International, Les femmes aussi! Editions francophones d’Amnesty International, 1991. P. 40.
[iii] – MacDonald and Blake, Immigration Law and Practice in the United Kingdom, 1995, 390-391, par 12.40.
[iv]– ONU, E/CN.4/1992, par. 35
[v] – Tribunal penal international pour l’ex-Yougoslavie, Affaire Number IT-96-23-I. 26 juin 1996. Juge Lal C. Vohrah.
[vi] – Rapport final de la commission d’experts constituee conformement a la resolution 780 (1992) du Conseil de securite de L’ONU, Annexe II, S/1994/674/Add. 2 (Vol. I), 28 decembre 1994; P. 5.
[vii] – گزارش مقدماتی گزارشگر ویژه درباره تجاوز سیستماتیک، بردگی جنسی و اعمال مشابه آن در زمان درگیرىهاى مسلحانه، “اشکال معاصر بردگى”، E/CN.4/sub.2, ، ۱۶ ژوئیه ۱۹۹۶، ص. ۶٫
[viii] – گزارش نهایی کمیسیون کارشناسان که طبق قعطنامه ۷۸۰ ﴿۱۹۹۲﴾ شوراى امنیت سازمان ملل متحد تشکیل شد. ضمیمه ۲، ۶۷۴/۱۹۹۴/اس. ﴿جلد ۱﴾ ۲۸ دسامبر ۱۹۹۴، ص. ۴٫
[ix] – او تاکید دارد که یک تحلیل از تعریف مفهوم شکنجه که در کنوانسیون علیه شکنجه آمده و نیز رویههای جاری و قبلی در آنچه که به مناسبات دولتها مربوط است، بیشتر نشاندهنده این است که مفهوم موافقت و همدلی (که در کنوانسیون علیه شکنجه ذکر شده) میتواند بیش از پیش توسط کمیته حقوق بشر مورد تفسیر قرار میگیرد. نگاه کنید به: Donna Sullivan, State Responsibility Under International Law, ، اطلاعیهای که در چارچوب تجمع کارشناسان شکنجه علیه زنان عنوان شد، عفو بینالمل، فوریه ۱۹۹۷٫